غریق مرداب عشق !!
اینجا جای حرفای یه دیوانه است! یه دیوانه که در تنهایی خودش گرفتار شده و دچار تب و هذیانه! این وبلاگ فقط یه محله برای نوشتن چیزایی که جای دیگه ای برای نگه داشتنشون نداشتم! من اینجا حرفامو میخوام بذارم، حرفای دلمو، حرفایی که گوشی برای شنیدنشون وجود نداره! حرفای یه دل دیوونه و شیدا! اگه تو هم دیوونه ای بیا تو! وگرنه اینجا وقتتو تلف نکن! عاقل من!

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 115
بازدید دیروز : 188
بازدید هفته : 1032
بازدید ماه : 1005
بازدید کل : 25746
تعداد مطالب : 120
تعداد نظرات : 24
تعداد آنلاین : 1



دریافت همین آهنگ
غریق مرداب عشق !!

عجب!!!

ازآخرین پستم 6 ماه میگذره!

توی این شش ماه خیلی اتفاقا افتاد! خیلی!

وقتی به این اتفاقا نگاه میکنم و بهشون فکر می کنم به نظرم میاد مثل کسی هستم که افتاده توی یه باتلاق!

باتلاقی که هرچی دست و پا می زنی تا خودتو ازش نجات بدی! بیشتر و بیشتر فرو میری!

سعی کردم،خیلی زیاد! تا ازش دور بشم! فراموشش کنم! اما هر بار که تلاش کردم بیشتراز قبل بهش نزدیک شدم!

درست زمانیکه فکر می کردم دیگه بیخیالش شدم و سرد شدم و دیگه بود و نبودش برام مهم نیست؛ میدیدم بیشتر درعشقش و در احساسش و در زندگیش فرو رفته ام!!!

الان باورم نمیشه حدوده چهار ماهه عقد هم هستیم!

همش منتظرم که این دوران تموم بشن و من برگردم سر خونه اولم!

دیگه اینقدر از این نزدیک شدنا و فرورفتنا ترسیده ام که حتی جرأت نمیکنم بگم میخوام ترکت کنم!

یه جورایی دلم میخواد برای همیشه باهاش بمونم! اما نکته دقیقا همینجاست! همین که باورم شد که میتونم برای همیشه باهاش باشم، مطمئنم برای همیشه ازش دور میشم!

مهم اون باوره است! باور این که میخوام همراه همیشگیش بشم! میخوام برای همیشه داشته باشمش! میخوام تا آخر عمر (اقلاعمر خودم!) اون مال من باشه و من مال اون! اما میدونم! میدونم همینکه این باور درمن بوجود آمد وتقویت شد، میدونم که نمیشه! نمیشه  و ما برای همیشه از هم دور میشیم !!! و من چقدر از این دوری میترسم!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





:: موضوعات مرتبط: هذیانات من!، حرف های دل من!، ،
:: برچسب‌ها: دوری, ترس, مرداب, عشق, مرداب عشق, غرق, غریق, ,
نویسنده : شیرین بانو